جهانی شدن، حق خوش‌نویسی ماست


خوش‌نویسی بعد از انقلاب در گفت‌وگو با استاد امیراحمد فلسفی

استاد امیراحمد فلسفی متولد ۱۳۳۷ در شهر اهواز از همان سال اول دبستان با هنر خوشنویسی مانوس شد. معلم ایشان ابن علی بابایی متخصص خط تحریری و در این زمینه بسیار با ذوق بود و ساعتهای بسیاری را صرف آموزش دانش آموزان برای تعلیم خط ریز و نستعلیق میکرد تابلوی «راستگو سرافراز است به خط بابایی که در کلاس نصب شده بود الگوی خوش نویسی فلسفی خردسال قرار گرفت. بدین گونه وی از سال سوم دبستان به صورت جدی به پیگیری آن پرداخت. وی در حدود ۱۳ سالگی با کپی برداری موفق از روی خط استاد میرعماد و تشویق نزدیکان با جدیت بیشتر و به صورت نیمه حرفه ای به کار خوش نویسی می پردازد. از سال ۱۳۵۵ در انجمن خوشنویسان از محضر استاد حسن میرخانی بهره برد و از سال ۱۳۵۷ تلمذ نزد استاد کیخسرو خروش را به صورت مکاتبه ای و حضوری آغاز و از سال ۱۳۵۸ از محضر استاد غلامحسین امیرخانی نیز کسب فیض کرد و از ایشان درسهای بسیار آموخت.

پس از گرفتن دیپلم برای ادامه تحصیل به کشور هندوستان رفت ولی به دلیل عدم دستیابی به رشته ی مورد علاقه به ایران بازگشت و ادامه تحصیل داد. با تعطیلی دانشگاهها در زمان انقلاب فرهنگی قصد بازگشت به هندوستان را داشت که با شروع جنگ و بسته شدن مرزها نشد. این امر میسر در سال ۱۳۵۹ برای نخستین بار آزمونی در انجمن خوشنویسان برگزار شد که ایشان بدون آمادگی و تنها به اشاره ی استاد امیرخانی در آن شرکت کرد و برخلاف انتظار به عنوان مدرس انجمن انتخاب شد. این امر موجب شد تا ایشان به طور جدی و حرفه ای به خوش نویسی بپردازد و پس از چندی دریابد که راه زندگی اش در این هنر رقم خورده است.

استاد فلسفی در سال ۱۳۷۸ از طرف انجمن خوشنویسان به دریافت مدرک استادی نایل شد و امروز بیش از ۲۸ سال است که به تدریس این هنر میپردازد الهه ،خاتمی همسر و شاگرد استاد فلسفی، نخستین بانوی ایرانی است که در رشته نستعلیق به درجه استادی رسیده و او نیز به تدریس خوش نویسی مشغول است. با نقد و بررسی خوش نویسی در سه دهه ای که از انقلاب ی،گذرد شروع میکنیم؛ خوش نویسی به عنوان یک هنر ملی سنتی مذهبی و صددرصد ایرانی خوش نویسی هنری جهانی ،است ولی سهم ایرانیان در آن خیلی پررنگ است.

حداقل خوش نویسی پارسی یک هنر صددرصد ایرانی است مثل موسیقی که مخلوط شده باشد. طبیعتا از سلیقه های مختلف فرهنگ های گوناگونی که ایرانیان با آن در ارتباط بودند تأثیر پذیرفته است خوش نویسی صدها سال پیش از اسلام در ایران وجود داشته بعد از اسلام با وجود این که اغلب کتابهایی که وجود داشت سوزانده شد و از بین رفت ولی مقدار اسناد باقی مانده پیش از اسلام که در کشورهای دیگر پیدا شده نشان دهنده ی حضور خوش نویسی قاعده مند در ایران باستان است این را یکی از هنرجویان قدیمی بنده آقای بهرام برومند موضوع پایان نامه ی فوق لیسانس خود قرار داد و دو سال پیش به عنوان پایان نامه برتر انتخاب شد. تحقیق مفصل در قواعد خوش نویسی و انواع خطوط رایج در ایران باستان برای نخستین بار در این پایان نامه انجام شده که بسیار قابل تأمل است. وجوه مشترک بسیاری میان خوش نویسی پیش و پس از اسلام وجود دارد و این نشان دهنده اصالت هنر خوشنویسی و حضور بسیار جدی آن در ایران بوده .است بعد از اسلام هم سهم ایرانیان در تکمیل و ترویج خوش نویسی بسیار پررنگ بوده است با وجود دامنه ی تمدن اسلامی از آفریقا تا چین ولی سهم ایرانیان در این زمینه بسیار زیاد بوده است. خطوط ششگانه ی ،ثلث ،نسخ ،محقق ،ریحان توقیع و رقاع از میان خطوط متنوعی که تا آن زمان به وجود آ آمده بود ، انتخاب شده و آن را به ابن مقله بیضاوی فارسی منسوب میکنند که مبدع و تکمیل کننده ی این خطوط بوده است. بنابراین سهم ایرانیان از همان ابتدا مشخص و پررنگ بوده ولی به این بسنده نکرده اند و در طی قرون پنجم و ششم هجری به تدریج با خلق خطوط تعلیق و پس از آن نستعلیق که در قرن هشتم نشانه هایی از آن به وجود آمد و از قرن نهم به بعد سیر تکاملی خودش را طی ،کرد خطی مخصوص خودشان ابداع کرده اند که در زبان عرب به خط فارسی مشهور است؛ به دلیل این که نستعلیق در اصل برای زبان فارسی تنظیم و طراحی شده است. پس از آن نیز از قرون دهم و یازدهم دست به ابداع خط ایرانی خالص تری زدند و شکسته نستعلیق را به وجود آوردند که در کشورهای دیگر چندان استفاده نمیشود. منتها این خط بیشتر جنبه ی تزیینی دارد. آن چیزی که امروز به نام خط فارسی و ایرانی مشهور و رایج گردیده، خط نستعلیق است که در سالهای اخیر در کشورهای دیگر بهتر شناخته شده و به شدت مورد پسند و توجه خوش نویسان هنرمندان و هنردوستان آن کشورها هم قرار گرفته است.

در این سه دهه بیشتر خط نستعلیق مورد توجه قرار گرفته است؟ در این مورد بهتر است خوش نویسی معاصر را بررسی کنیم.

در سال ۱۳۷۹ در دانشگاه سوربن سخنرانی ای داشتم راجع به ۷۰ سال خوش نویسی معاصر و در آنجا دوره ی خوش نویسی استادانی را مورد توجه و تحلیل قرار دادم که خوشنویسان معاصر آنها را درک کرده اند. ما که نسل امروز خوش نویسی، هستیم، شاگرد کسانی بوده ایم که دوره ی اوج آنها از حدود ۷۰ سال پیش به این طرف بوده است.

منظورتان چه کسانی است؟

مرحوم استاد علی اکبرخان ،کاوه مرحوم استاد سیدحسین میرخانی و مرحوم استاد سیدحسن میرخانی که اینها سردمداران نستعلیق نویسی معاصر بودند و دوران خوش نویسی آنها از حدود ۸۰-۷۰ سال پیش آغاز شد. اینها شاگردان بی واسطه ی عمادالکتاب و سیدمرتضی برغانی پدر میرخانی ها بودند که او شاگرد بیواسطهی محمدرضا کلهر بوده و ریشه ی این ۳۰ سال که دوره ی شکوفایی مجدد خوش نویسی است از ۵۰-۴۰ سال پیش آغاز شده است. آخرین خوش نویس نسل گذشته مرحوم استاد محمد حسین عمادالکتاب بوده که در دوره ی قاجاریه و اوایل دوره ی پهلوی اول زندگی میکرده و کار هنری اش را در آن دوره بحرانی انجام داده .است با رفتن عمادالکتاب دوره ی خوشنویسی قدیم تمام شد و تمدن گذشته؛ فرهنگ آداب رسوم و مظاهر زندگی قدیم از دوره ی قاجاریه به پهلوی که رسید به کلی تغییر پیدا کرد. مقارن ظهور پهلوی دوم (۱۳۱۹) که سال پس از آن رضاشاه به جزیره ی موریس تبعید میشود رادیو تأسیس میشود و چند دهه ی قبل از آن ضبط صوت و صفحه گرامافون وارد میشود حدود ۱۳۰۸-۱۳۰۷ نخستین فیلمهای ایرانی مثل «آبی و رابی ساخته میشود یعنی سینمای ایران متولد میشود و مقارن ۱۳۲۰ و سقوط پهلوی اول خوش نویسی قدیم دچار رکود و تحول میشود یعنی هنرهای ما یک به یک دچار دگرگونی و تطاول می شود. پس از آن خوش نویسی دیگر به آن معنا وجود ندارد؛ هنوز هم ندارد و به شکلی دگردیسی ایجاد میشود با ورود تمدن جدید و پدیده های متنوع آن و تغییر شکل ظاهری جامعه و خواستها و نیازهای آن هنرها و ساختار سنتی جامعه تغییر کرده و به تبع آن دچار انفعال می شود.

مدرنیسم با ظهور پهلوی ها سرعت و رشد فزاینده ای پیدا میکند که مقدار زیادی از این سرعت متأثر از سرعت مدرنیسم عصر حاضر و قرن بیستم است ولی مقداری از آن هم تحت تأثیر مدرنیسم پوشالی است که پهلوی ها میخواستند به مردم ایران حقنه کنند بدون این که ما فرایند مدرنیزاسیون را طی کرده باشیم طبق نهضت عقیمی به نام مشروطه یا تاریخ بیداری سید جمال و دیگران بخشی از آن را طی کرده ایم آنها به یکباره از مردمی که از عصر رمانتیسیسم خارج نشده بودند که هنوز هم نشده،اند ذهنی فکر میک کنند، شرقی هستند و سنتهای ملی – مذهبی دارند و یک ملت سرکوب شده اند – خواستند به اجبار چادر را بردارند. طبق همین سیاست سعی می کردند مدرنیسم خودشان را به مردم حقنه کنند که به این ترتیب انقلاب اسلامی را میتوان به نوعی واکنش سنت به مدرنیسم تحمیلی دانست به لحاظ فرهنگی تاریخی و قومی، پایان کار خوشنویسی قدیم و عمادالکتاب جقدر با این قضیه و چقدر آن با مدرنیسم طبیعی که داشت همه جهان را می گرفت مرتبط است. شما وارد حاشیه ای شدید که البته در بخشی بی ارتباط با هنر نیست

ولی بخش هایی از آن تحلیل سیاسی اجتماعی بود که مربوط به بحث هنری ما نیست و من در آن بخش وارد نمیشوم به هر حال همه ی ما متأثر از فرهنگی هستیم که در آن حضور داریم و رشد و نمو میکنیم ده ها بلکه صدها سال است که ما درگیر جریانی که مدیریتها را بهترینها به عهده ندارند. اگر نخواهیم خیلی

هستیم دور برویم قایم مقام امیرکبیر و امثال آنها را در مصدر کار داشته ایم اما به زودی از میان برداشته شدند یعنی بهترینهای ما به دلایل مختلف نتوانسته اند دوام بیاورند شرایط به گونه ای نبوده که ما از مدیریت شایسته برخوردار باشیم؛ مواقعی متوسط بوده و زمانی اصلا خوب نبوده است. این امر شامل تمام دورانی می شود که در این تمدن جدید ما را از قافله ی کشورهای پیشرفته امروزی عقب رانده است این انفعال که بهتر است به طور کلی راجع به آن حرف بزنیم باعث شد پدیده های جدید سنتها و به تبع آن هنرهای سنتی ما را کنار بزنند به این دلیل که ما نتوانستیم همراه تمدن جدید پیش برویم و خودمان را تنظیم کنیم خوش نویسی کنار رفت و با ورود صنعت چاپ به تدریج دچار رکود شد. کارگاه های کاغذسازی و مرکب سازی سفارشها و کاربردهای خوش نویسی از گردونه و خارج و پدیده های جدید جایگزین آن شد باعث شد نسلی که صدها بلکه هزاران سال هنرهای سنتی را ادامه میداد و به مدیریت کاردان نیاز داشت نتوانست دوام آورد، زیرا همیشه مدیران فرهنگی جامعه هنرمندان راهدایت میکردند به نظر شما اگر در کشوری شعر می درخشد و در میان تمام فنون و هنرها برجسته میشود یا اگر سینمای کشوری جهانگیر میشود به دلیل مدیریت درست آن به دست متولی دولت است؟

اگر زمینه برای بروز هر پدیده ای مساعد نباشد آن پدیده ظهور پیدا نمی کند ممکن است گاهی اوقات در شرایط سخت بوته های هنری هم زده شود اما در حالت عادی بیشتر تمدنهای درخشان در شرایط مناسب قدرت و مدیریت خوب ظاهر شده اند. آخرین نشانه های تمدن درخشان ما دوره ی صفوی است که در آن دوران ایران قدرتمند و از یک مدیریت قوی و یک پارچه و در سطح خودش مدیرانه ای برخوردار بود.

تحت لوای صفویان چه هنرهایی رشد کرد؟ معماری خوش نویسی مینیاتور تذهیب و …

به نوعی در دوره ی صفویه موسیقی هم در سنتهای مذهبی عزاداری و مراثی که آن زمان تحریم بودند، توانست تجدید حیات کند.

به طور کلی در دوره ی صفویه فرهنگ و هنر ایران آخرین دوره ی درخشان خود را سپری کرد در دوره ناصرالدین شاهی که کشور به یک ثبات نسبی رسده ،بود کمرنگ تر از دوره ی صفویه، بخشی از هنرها از جمله تذهیب خوش نویسی و معدود هنرهای دیگر مجال شکوفایی پیدا کردند اگر معماری کاشی کاری و… را با دوره ی صفویه مقایسه کنیم میبینیم در سطح پایین تری از آن قرار دارد، چون پادشاه یا مسؤولان فرهنگی کشور نسبت به دوره ی قبل از آن ضعیف تر ظاهر شده اند و کشور از توان کمتری برخوردار بوده است. بنابراین لزوماً این هنرمند نیست که به ثمر رساننده ی جریان هنری است، بلکه هنرمند جریان هنری را میآفریند اما با حمایت و مدیریت مناسب میتواند به نتیجه برسد. پس هنرمند مانند یک ،مسافر در نقطه ای از مسیر همراه قافله ی رشته هنری میشود یعنی اتفاقها در جایی دیگر سمت و سو پیدا میکند و در بستری جریان دارد که این شخص از نیمه راه وارد میشود. این تعبیر درست است؟

هنرمند جزو اصلی و تعیین کننده ی آن کاروان است اما اینها یک مجموعه هستند. کاروان یک بار مادی معنوی دارد و کسانی این کاروان را حمایت و محافظت میکنند کسی که راهنمای کاروان است و مسیر را تعیین میکند اگر به بیراهه برود هر قدر بار کاروان گران باشد به مقصد نمی رسد. اگر محافظان آن ضعیف باشند و نبیخون زده شود کاروان متلاشی میشود اما این محافظان نیستند که بار فرهنگی به کاروان میدهند بلکه محافظات می کنند .بنابراین این مجموعه با هم است که به مقصد میرسد هنرمند جزء اصلی و بار فرهنگی و مادی آن کاروان میتواند تلقی شود اما لزوماً خودش نیست که موفقیت را تضمین می.کند بار فرهنگی و مغز متفکر کاروان و تعیین هدف و مقصد کار است و ایجاد شرایط رسیدن به مقصد کار مدیران کاروان است.

هنرمند در مجموع هنرمند در زمان ،عمل تعیین کننده ترین فرد در حیطه ی هنری خود و اثری است که میخواهد بیافریند و تأثیری است که میخواهد بگذارد اما حضور و کار هنرمند به عنوان یک جزء دست خوش اتفاقهای فرامتنی آن حیطه میشود که متولیان یکی از مهمترین عنصرهای تاثیر گذار بر آن حیطه هستند. بسیاری از آثار و اندیشه های هنرمندان و فرهنگ وران جوامع مختلف به دلایل گوناگون از جانب متولیان امور در زمان خودشان عقیم مانده است برای نمونه امیرکبیر در دورانی ظاهر شد که به ثمر نرسید اگر ناصرالدین شاه با امیر کبیر همراهی میکرد حتماً ایران در موقعیت بهتری قرار می گرفت جنبش مشروطه پس از آن هم میتوانست پخته تر و موفق تر عمل کند. جامعه مانند پرنده ای است که به دو بال فرهنگ و هنر و نیز مدیریت مدیرانه نیاز دارد تا پرواز موفقی داشته باشد. برگردیم به بحث اصلی در انتهای دوران سنتی به دوره ی رکود میرسیم در این دوره استادانی که در ابتدا نام بردم و از سردمداران خوش نویسی محسوب می شوند، استاد معاصر سیدحسین و سیدحسن میرخانی استاد کاوه و چند نفر دیگر مثل استاد ابراهیم بوذری و استاد زنجانی در نسخ و تلث خوش نویسی را زنده نگه داشتند. رکود دوره ی پهلوی اول چند سال طول کشید؟

دوره ی رکود تا چند سال پیش از انقلاب ادامه داشت و از زمانی که انجمن خوشنویسان تأسیس و شروع به فعالیت کرد خوشنویسان مستعد در دوره ی جدید شروع به نشو و نما کردند.

انجمن از حدود سال ۱۳۳۸ تأسیس شد اما دوران تأثیرگذاری آن ۱۰-۱۵ سال پس از تأسیس شروع میشود یعنی از حدود سال ۴۰ به بعد نتیجه کار انجمن مشخص تر و نسل جدید خوش نویسی به تدریج معرفی شدند.

جای خوشحالی است که برای تکمیل بحث و نشان دادن آینه وار عمل کردن برای بازتاب خوش نویسی این سه دهه شما به چهار دهه پیش از آن و حتی تاریخ هنر در ایران به دلیل ارتباط تنگاتنگ آن با حکومتهای وقت نقب زدید شما بیان کردید ۱۵ سال طول میکشید تا خوشنویسان که به نظر من شاید در جایگاه یکی از موفق ترین نهادهای و صنفی برای رشد ترویج و ارتقا حفظ داشته ها افزودن برداشته ها در یک رشته ی هنری در ایران قرار دارد وارد عمل شود. عده ای معتقدند دهه ی ۴۰ دهه ی طلایی تئاتر ،ایران دهه شکل گیری موج نوی سینمای ایران و یکی از بهترین دهه های شهری ماست. همین طور در زمینه ی ادبیات و شاید بهترین کتاب طنز ما در دهه ی ۴۰ نوشته شده و اتفاق های بسیار دیگر بخش زیادی از گنجینه ی موسیقایی ما مربوط به دوره ی گلهای رادیو و متعلق به این دهه است. خیلی از جریانهای سیاسی هم که در دهه ی ۵۰ به موفقیت هایی دست پیدا می کنند در دهه ی ۴۰ شکل می گیرند. به چه دلیل در دهه ی ۴۰ این قدر گل روییده است؟

زمینه هایی مثل دوران مشروطیت پیروزیها و شکستها و به دنبال آن فعالیت چند دهه ی دانشگاههای مختلف در ایران و توجه برخی از متولیان به هنر پس از رکود در زمانی که یک آرامش نسبی فراهم میشود باعث میشود پویندگی در زمینه های مساعد به وجود بیاید. در دهه ی ۴۰ که من در دوران کودکی شاهد آن بوده ام، انجمن‌های ادبی یا فعالیتهای علمی دانشگاه جندی شاپور در اهواز زمینه ی دهه های قبل از خود را داشته است در خوش نویسی استادانی که نسل اول دوره ی معاصر ما محسوب میشوند این زمینه را فراهم کردند و آن را با تلاش و عشق نگه داشتند و زمانی که پدیدههای جدید هنر مدرن و نقاشی آمد. عده ای با توجه به هنر خوشنویسی سنتی و عده ای دیگر مدرن در گذشته وجود دانت با توجه به هنر نقاشی و زمینه ی نقاشی خط که و با تمرین تجربه و ذوق و استعداد خود از دهه ی ۴۰ به بعد شروع به هنرنمایی کردند و دهه ی ۵۰ برای خوش نویسی دهه شکوفایی محسوب می شود. نسل دوم استادان امیرخانی احصایی مافی و عده ای دیگری بودند. که چه در خوش نویسی سنتی و چه خوش نویسی مدرن حرف تازه ای برای گفتن داشتند و نسل جدیدی از خوش نویسی را معرفی کردند. بنابراین زمینه ی ۳۰ سال بعد از انقلاب به ۲۰ سال قبل از آن بر می گردد. و کسانی که در ۲۰ سال پیش از آن شروع به شکل گرفتن کردند به دوره ی پختگی و استادی رسیدند مرحوم رضا مافی که شاگرد استاد حسین میرخانی بود در ادامه خوش نویسی سنتی به نقاشی خط روی آوردند. همین طور استاد محمد احصایی که با خوش نویسی سنتی شروع استاد کردند و بعد به نقاشی خط پرداختند یا استاد جلیل رسولی که از دهه ی ۴۰ نزد استاد حسن میرخانی شروع کردند و در دهه ی ۵۰ نقاشی خط به شکوفایی رسیدند. استادان سنتی کار دیگری هم مثل مرحوم عبدالله فرادی بودهاند که صرفا خوش نویسی کلاسیک می گردند و بیشتر به آموزش می پرداختند و چهره ارزشمند و تأثیرگذاری بودند. استاد محمد سلحشور که امروز سابقه شان از همه بیشتر است و استاد عباس اخوين هم صرفا به کار سنتی پرداخته اند ولی تأثیر بسیاری بر نسل بعد از خود گذاشته اند. استاد کیخسرو خروش هم شاگرد استاد حسین میرخانی بودند که کار سنتی کرده اند و شکوفاییشان از دهه ی ۵۰ شروع شد. همین طور باید از استاد نصرالله افجه ای که نقاشی خط کار می کنند و متعلق به همان دوره هستند، نام برد البته کسانی دیگر هم بوده اند. اینها فعال ترین و اثرگذارترین هنرمندان دورانی بودهاند که تقریبا از ۵۰ سال پیش دوره ی هنرجویی، تأثیر گذاری با شکوفاییشان را شروع کرده اند. زمان انقلاب شروع اوج و بالندگی این هنرمندان بود و کسانی که در قید حیات اند.

هنوز در دوره ی اثر گذاری به سر میبرند و هنرآفرینی می کنند. پس میتوان گفت زمینه این ۳۰ سال ۲۰ سال پیش از انقلاب است به ویژه دهه ی ۵۰ که دوران شکوفایی و تأثیرگذاری این استادان شروع میشود. به

در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ شاه میرود و یک نظام جدید که اسلامی است حاکم میشود دو پتانسیل وجود دارد که بالفعل شده خیلی غنی است؛ یکی انجمن خوشنویسان که سال ۱۳۲۸ تأسیس شده و حدود ۳۰ سال از شکل گیری رونق و رسیدن نقاط عطف آن میگذرد و دوم این که در دل این انجمن افراد شاخصی به وجود میآیند که ما میتوانیم برای چنین هنری به خود ببالیم؛ خوش نویسی پارسی و خوشنویسان پارسی نویس؛ پارسی نویسانی که همه در اوج هنرنمایی هستند. حسن خوش نویسی این است که : بر خلاف بعضی هنرها اعم از ایرانی و وارداتی مثل موسیقی تئاتر و سینما مشکل شرعی ندارد و حتی علما با وجود سیاست گذاری و نظارت به این هنر به واسطه ی کتابت های قرآن مفاتیح و نهج البلاغه تعلق خاطر دارند یعنی ما خیلی مشکلات را از نقطه صفر نداریم با چنین مواردی چگونه خوش نویسی حیات جدید خود را سال ۱۳۵۷ در نظام جدید شروع میکند و در ادامه چه اتفاقهایی برای آن میافتد؟ تحولات اجتماعی در شکل گیری و حتی جهت گیری پدیده های جامعه نقش مهمی دارد بعد از انقلاب زمینه برای تعدادی از رشته های هنری محدود و برای برخی هنرها بازتر و مساعدتر میشود. خوش نویسی از هنرهایی است که از ابتدا حتی پیش از اسلام در خدمت معنویات بود و یک هنر قدسی محسوب میشد در این زمینه نسبت به هنرهای دیگر محدودیت کمتر و ظاهرا امکانات بیشتری برای بروز داشت. البته سرمایه گذاری درستی در این زمینه نشد و مدیران از زمینه هایی داشت وجود به درستی استفاده نکردند. این گونه نبود که مدیران با یک برنامه فرهنگی و پشتیبانی درست بخواهند از خوشنویسی حمایت کنند علیرغم این که این هنر ریشههای عمیق و همه جانبه فرهنگی در که جامعه ی ما دارد. بسیاری از شیفتگان هنر به خوش نویسی روی آوردند اما کسی از آن حمایت اساسی نکرد هیچ مدیری هیچ بودجه ای برای خوش نویسی در نظر نگرفت. اگر هم اتفاقی در این زمینه افتاد از جانب خوش نویسان یا معدود کسانی که دلسوخته ی این امر بودند، صورت گرفت. انجمن خوشنویسان در این دوره رشد فزاینده ای داشت و علت آن اقبال مردم و شرایط مناسب بود در این میان بیش از هر کسی استاد امیرخانی این جریان خوش نویسی را هدایت کردند، به نحوی که انجمن خوش نویسان پابرجا بماند و رشد کمی و کیفی داشته باشد. معمولا نهادهای صنفی با اختلافهایی در ایستگاه هایی اول و دوم به وجود میآید یا به حاشیه کشیده میشوند و ایده ها اساسنامه ها و مرامنامههای اولیه شان متوقف میشود یا این که منشعب میشوند و از لحاظ فعالیت راه به جایی نمی برند. چگونه انجمن دچار چنین مسایلی نشد؟

مسایل انجمن از وجوه مختلف قابل ارزیابی است اما به طور کلی انجمن شاید قدیمی ترین پابرجاترین و مؤثرترین مؤسسه ی هنری در کشور است. شاید به دلیل ریشههای قوی تربیت معنوی خوش نویسان و حضور استادان بزرگ در کنار یکدیگر است که پابرجا مانده انجمن نهاد صنفی ای است که پیش از انقلاب وزارت فرهنگ و هنر بودجه آن را تأمین میکرد ولی یکی دو سال پس از انقلاب این بودجه قطع شد و وزارت ارشاد اعلام کرد خودتان باید آن را اداره کنید و تبدیل به یک انجمن صنفی و در حقیقت خودگردان شد. البته هنوز هم زیر نظر وزارت ارشاد است مانند انجمنهای دیگر و هیچ بودجه و کمکی مگر به صورت اتفاقی دریافت نمی کند. چقدر از موفقیت و تداوم حیات مثبت خوش نویسی را مرهون این توفیق اجباری میدانید که مجبور به داشتن استقلال شدید و با وجودی که هنرهای دیگر با نوسان دسته و پنجه نرم می کردند انجمن با قدرت به کار خود ادامه داد؟ چقدر این مورد که دولت قیم نهادی نباشد مؤثر است؟ اگر نهادی برنامه اهداف بلندمدت و مدیریت ثابت داشته باشد و افرادی کارشناس در مصدر کار باشند که بخواهند و بتوانند با بودجه مناسب کار کنند میتوان به موفقیت آن امیدوار بود.

در آن شرایط دوره ی جنگ و تغییر مدیریتهای مختلف شاید اقتضا می کرد دولت انجمن را رها کند اما این شرایط ایده آل نیست. اگر ،دولت مدیریت انجمن را حمایت و پشتیبانی میکرد، با برخورداری از آزادی عمل مناسب حتما رشد و شکوفایی بهتری حاصل میشد. چنان که امروز میبینیم کشورهای عربی و ترکیه با برگزاری جشنواره ها سخنرانی و سمینار چاپ مجلات معتبر و کتابهای خوش نویسی و ایجاد ارتباط با یکدیگر خوشنویسی دنیا را اداره میکنند اما ایران در آن نقشی ندارد آنها با سفارش و خرید آثار درجه یک هنری و خوش نویسی به شکلهای مختلف نبض خوش نویسی را به دست گرفته اند. چرا انجمن برای برپایی جشنواره اقدام نمی کند؟

انجمن هم درگیر معضل مدیریتی است ساختار تشکیلاتی انجمن مناسب شرایط امروز نیست و چون رأی اکثریت تعیین کننده ی آن است اصلاح آن نیز مقدور به نظر نمیرسد ،مدیریت هم ثابت و تخصصی نیست و بودجه ی کافی در اختیار ندارد. انجمن باید به طور مشخص مسایل خود را با اداره هنرهای تجسمی وزارت ارشاد حل و فصل کند؟ قه انجمن زیر مجموعه ی جایی .نیست برگزاری نمایشگاه به مرکزی مربوط میشود که میخواهد نمایشگاه آنجا برگزار شود و آنها باید برای گرفتن مجوز از ارشاد اقدام کنند انجمن اساسنامه مستقلی دارد که صرفا مجوزش را از ارشاد میگیرد اما جز حضور نماینده ی وزارت ارشاد در انجمن دخالت خاصی در امور انجمن نمیشود. از طرفی امور کلی انجمن هماهنگ با وزارتخانه اداره می شود.

چرا انجمن برای برپایی جشنواره ها و جهانی ساختن این هنر گران قدر فکری نمی کند؟

ما باید انجمن و شرایطی را که در آن. وجود داشته و دارد تحلیل کنیم تا به نتیجه برسیم به هر حال این امر از توان امروز انجمن خارج است و نیاز به زمینه های قبلی دارد تا انجمن از لحاظ مدیریتی، بودجه و حمایت های دولتی این قدرت را داشته باشد و بتواند برنامه های جهانی ارائه کند.

پس نتیجه میگیریم هنر خوشنویسی به دلیل نبودن انجمن مجموعه خوش نویسان و هنر خوشنویسی در این سه دهه متضرر شده است. ما شاهد بودیم سینمای ایران در حدود یک دهه واندی جهان گیر شد و نخل طلای کن را که معتبرترین جایزه سینمایی کنونی است به دست آورد «بچه های آسمان» مجید مجیدی نامزد جایزه اسکار شد و سینمای ایران در دوره ای بسیار خوب عمل کرد تلاشهای مدیران دولتی صرف نظر از این که آسیبهایی هم به همراه داشت به دلیل نوع نگاه و نظارت شان آن ثمره را هم به بار آورد.

اشتباه نشود. آن چیزی که ما از ابتدای انقلاب از دولت انتظار داشتیم دولتی شدن ،نبود بلکه حمایت دولتی بود به دلیل این که انجمن غیر انتفاعی بوده و هست و کمترین شهریه را میان مؤسسه های هنری از هنرجو دریافت میکند و برای این که به رشد و بالندگی مورد نظر خود برسد نیاز به حمایت دولتی به معنای حمایت مدیریتی، معنوی و مادی داشت.

دولت ایدئولوژیک ذاتاً سیاسی است و چیزهایی با خودش می آورد و نمی توان از آن فقط حمایت صرف انتظار داشت. ابتدای انقلاب از حدود سال ۱۳۵۸ که انجمن شورایی شد. پیوسته در شورای عالی انجمن ۲ نماینده ی وزیر ارشاد حضور داشتند که بیشتر یا همه آنها چهره های فرهنگی بودند مثل دکتر حسین الهی قمشه ای آقای موسوی گرمارودی دکتر محمدرضا قنبری و…. البته کسانی دیگر هم از مدیران ارشاد بوده اند این گونه نبود که وزارت ارشاد نظارت نداشته باشد، اما حمایتی که با وجود انجمن قدرت پیدا کرده و یک NGO جهانی بشود، وجود نداشت حمایت مدیریت کلان این گونه است که خود اداره ی آن را در دست نگیرد اما از بالا حمایت مالی معنوی و مدیریتی صورت دهد و در صورت لزوم ارتباطهای جهانی را تقویت کند تا زیر مجموعه یا انجمن تحت حمایت او بتواند با آزادی عمل رشد کند. چیزی که ما از ابتدای انقلاب میخواستیم حمایت و آزادی عمل در سایه ی . قانون بود. در آغاز برخی متولیان خواستار دولتی شدن انجمن بودند که ما مخالفت کردیم و انجمن استقلال خود را حفظ کرد، اما به حمایت دولتی نیاز داشتیم چون بودجه ای در اختیار ما نبود و نمی خواستیم. مؤسسه های خصوصی بودجه خود را از طریق هنرجو تامین کنیم با وجود تمام این مشکلات موفق ترین انجمن مستقل هری کشور بوده و بالاترین راندمان را از لحاظ کمی و کیفی دارا بوده است. اما تا شرایط آرمانی فاصله ی بسیار داریم آرمان شما چیست؟

جهانی شدن و نبض خوش نویسی دنیا را در دست گرفتن چیزی ؟ حق خوشنویسی ماست. رتال جام راه کارهایی برای این هدف بزرگ دارید؟ غیر از موارد گفته شده باید دانشگاهی شویم خوش نویسی خالص ترین هنر ایرانی است که همه چیز آن و تاریخ آن متعلق به ماست. در این باره وعده و وعید داده شده ولی هیچ اقدام عملی ای صورت نگرفته است همه ی منابع خوش نویسی در اختیار ماست. کشورهای عربی و اسلامی هم منابعی دارند که کاملا با ما مرتبط و هم ریشه است. از دوهزار سال پیش در ایران هنرمندان بسیاری که اکثر آنها شناخته شده و آثارشان موجود است هنر آفرینی کرده اند و این خوش نویسی را به یک فرهنگ وسیع و عمیق مبدل ساخته اند. مالک و مؤلف در خوش نویسی ما بوده و هستیم بنابراین میتوانیم در این رشته ی هنری تواناترین باشیم این حق خوشنویسی است که یک رشته معتبر دانشگاهی باشد زیرا زمینه و استعداد آن را دارد و هنری است که حرفهای نگفته و کتابهای ننوشته بسیار دارد. با این مقوله مخالفت میشود؟ موافقت نمی کنند؛ ممکن است که مخالفتی هم در میان نباشد اما موافقت و همراهی هم در کارنیست در دانشگاه های هنر رشته های بسیار مهجور سنتی و هنرهایی که در مقایسه با خوشنویسی در جامعه تأثیرگذاری کمتری دارد به عنوان یک رشته دانشگاهی پذیرفته شده اند. هر سال در کشور بیش از ۵۰-۴۰ هزار هنرجوی خوش نویسی در بیش از ۲۲۰ شعبه رسمی انجمن و کلاس های آزاد مشغول فعالیت هستند. همین تعداد میتوانند در دانشکده ی خوش نویسی مشغول تحصیل شوند و این پتانسیل بسیار قوی برای یک رشته ی هنری است. و به طور قطع خوش نویسی تنها هنری است که از چنین موهبتی برخوردار است انجمن هایی مثل سینمای جوان در جذب و پرورش هنرجو بسیار محدودتر هستند و به نیمی از این موفقیت هم نمیتوانند دست پیدا کنند چه عاملی باعث شد شما از اختلاف جلوگیری کنید؟ وقتی ۲ نفر می خواهند کاری را انجام دهند اختلاف نظر شروع میشود که طبیعت آدمیزاد .است وقتی تعداد بیشتر شود اختلاف نظر سلیقه هم بیشتر میشود در کشور ما به دلیل این که بیشتر اوقات افراد در زندگی و کارشان فردی عمل میکرده اند، کار جمعی همیشه با مشکلات همراه بوده است و از ابتدای شورایی شدن انجمن این مشکل را داشتیم که طبیعی هم بوده ولی شاید به دلیل قداست و تربیت خاصی که در خوشنویسی و هنرمندان خوش نویسی وجود دارد این اختلاف نظرها باعث فروپاشی انجمن نشده است البته حلقه ی اتصال قوی ای مثل استاد امیرخانی وجود داشته که علی رغم اختلافهایی که هنوز هم وجود دارد و برخی استادان با انجمن همکاری نمیکنند اما مجموعه ی انجمن به عنوان یک ارگان آموزشی توانسته پابرجا بماند و وسیعترین طیف خوش نویسی را هدایت و سرپرستی کند و از دل انجمن استادان امروزی رشد کرده اند. استادان نسل دوم هم که در دهه ی ۶۰ و ۷۰ عمر خود به سر میبرند به نوعی شاگرد استادان نسل اول انجمن بوده،اند، بنابراین مجموعه ی خوش نویسی معاصر را میتوان شاگردان و تربیت یافتگان انجمن خوشنویسان قلمداد کرد که همین طور هم هست.

چقدر از مقام و شخصیت برجسته و با نفوذ استاد امیرخانی جنبه ی کاریزماتیک و چقدر آن جنبهی سنتی و مراد و مریدی دارد؟

استاد امیرخانی متعلق به نسل گذشته و امروز هستند یعنی در مقطعی از تاریخ قرار گرفته اند که هم استادان گذشته را درک نموده اند و هم با معاصران کار و زندگی کردهاند و با بهره گیری از سنتها تلمذ نزد عرفا و مطالعه ی تاریخ گذشته و تحولات اجتماعی امروز نگاه تاریخی ای به جامعه و خوش نویسی دارند به همین دلیل میتوان گفت هم زبان گذشتگان را خوب فهمیده اند هم زبان معاصران را و با تدبیر و از خودگذشتگی توانسته اند هم جنبه ی مرید و مرادی را حفظ کنند. ترویج بدهند و هم زمینههای استقلال طلبی را که به ویژه در نسل جوان و وجود دارد درک کرده و با آن تعامل داشته باشند. یعنی به هنرجویان مستعد فرصت رشد داده اند.

طبیعت ماجرا اقتضا میکند که نسل معاصر را درک کنیم و استاد به خوبی این درک را از خود نشان دادهاند و نه تنها با این جریان همزیستی داشته بلکه هدایت و همراهی هم کرده اند و نسل قدیم و جدید را به نوعی با هم تلفیق داده به نحوی که امروز هم حرمت به طور نسبی حفظ شده است.

ویژگیهای شخصی استاد امیرخانی را برشمردید؛ درباره ی خودشان ،گذشته حال و کارنامه شان و رابطه ی ایشان با مجموعه ی خوش نویسان فعلی و هنر خوش نویسی ما میتوانیم جای اسم استاد امیرخانی اسم استاد محمدرضا شجریان را بگذاریم و به جای هنر خوشنویسی نام هنر آواز را قرار بدهیم اما هر دو این عزیزان و بزرگواران در نقطه ای دیگر هم با یکدیگر تلاقی میکنند؛ در آواز نسلی که دارد تجربه پیدا می کنند و نخستین دهه های حضورش را در این عرصه تجربه میکند همگی مقلد صرف شجریان هستند و آواز از مجرای ایشان تداوم حیات پیدا میکند حتی تقلید جزء به جزء و نقطه به نقطه. شنیده ام که در هنر خوشنویسی هم همین داستان درباره مرام و خط استا امیرخانی در حال اتفاق افتادن است. شما چقدر

با این موضوع موافق اید و نظرتان در این باره چیست؟ وجوه مشترکی بین این دو استاد بزرگوار و تأثیر گذار وجود دارد و چهره های ملی هنری ما هستند البته در جاهایی هم تفاوت وجود دارد مثلا استاد امیرخانی در این ۳۰ سال سکاندار انجمنی بودند که از لحاظ کمی و کیفی رو به رشد بوده و همه ی زندگی و نیروی خود را صرف حمایت و هدایت این مجموعه کرده اند.

هر من فکر میکنم استاد امیرخانی مخالفان جدی ندارند؟ آدم بزرگی مخالفان بسیاری دارد. این طبیعت اجتماع است. درباره ی مسایل هنری و اجرایی اختلاف سلیقه همیشه وجود دارد. استاد امیرخانی وارد کار مدیریتی و اجرایی شدند و باید مجموعهی انجمن را که هم کار هنری و اجرایی میکردند و هم توقعات گوناگون داشتند. سرپرستی و هدایت میکردند اداره این امر مشکلاتی را در بر دارد که به دنبال آن اختلاف نظر پیش میآورد اما درباره ی تأثیر، پیروی و تقلید افراد از این دو بزرگوار من در آواز تخصصی ندارم ولی آنچه میشنوم این است که تأثیر گذارترین استاد معاصر استاد شجریان هستند، اما کسانی هستند که هم تابع شیوه های دیگرند تنوع در رشته ی هنری رشد و بالندگی بیشتری در آن به وجود میآورد چنان چه شیوه های ماندگار و ریشه دار الگوی کار قرار گیرند. به شکلی که دوام داشته باشند مسیر تکاملی را طی می کنند. درباره ی استاد امیرخانی میتوان گفت هم از لحاظ وجهه ی فرهنگی و اجتماعی و هم از نظر خوش نویسی تأثیرگذارترین فرد هستند و پیش تر خونی نویسان معاصر با شیوه ی ایشان با متأثر از شیوه ایشان کار میکنند اما با توجه به این که در ۲۰ سال اخیر خطوط استادان قدیم و استادان جدید که تابع شیوه های قدیم هستند بیشتر در اختیار علاقه مندان قرار گرفته سلیقه های مختلفی به کار آمده و خوش نویسان بسیاری به تجربه های مختلف دست زده اند.

از این نظر آینده خوش نویسی با دوره کنونی آن متفاوت است و با تنوع بیشتری روبه رو خواهیم بود نقشی که استاد امیرخانی و سبک ایشان در ۳۰ سال گذشته ایفا کرده نقش حیاتی و سرنوشت ساز در خوشنویسی معاصر بوده است. مشهور است که کار جمعی یا به سرانجام یا به سامان که نمی رسد. اگر هم برسد به سامان به سرانجام نمیرسد. به نظر من دلیل این که ما همنوازان خوبی نیستیم و صدای ارکسترهای ما خیلی موزون و خوشایند نیست و از تعدادی تک نواز تشکیل شده هر کسی ساز خودش را میزند تاریخی اجتماعی و ایرانی است که صددرصد با استعداد و استعمار هم رابطه داشته است. یعنی اگر در سینما گروه و در ورزشیهای گروهی تیم خیلی جواب نمیدهد چون یک نظام هماهنگ و پنجه در پنجه نیست که هدف و دلشان یکی باشد در خوشنویسی ما از اساس چنین چیزی را نداریم درست است که ما یک نهاد صنفی داریم که درست عمل کرده و در داستان هر ولایتی هر هنرمند خوشنویس حکمران ولایت خویش و بازیگر نقش اول است که اثر خود را می آفریند و داستان پس از آفرینش اثر آغاز میشود؛ اگر رقابتی حرف و سخنی و اختلافی هست من فقط مقایسه میکنم اگر تنگ نظر و حسادتی و چشم و هم چشمی ای هست بعد از آفریدن اثر است. هنرمند کارش را انجام داده و حرفش را زده در ادامه ممکن است مشابهتهای درصدی کمی تا قسمتی و تمامی با بقیه ی حیطه ها و حوزه ها پیدا کند. تک نواز به ذات بودن این هنر چه میزان حرف مرا تأیید می کند؟

فردی بودن هنر خوشنویسی یک واقعیت است. وقتی کسی بتواند به تنهایی اثری از خود بیافریند، به طور طبیعی تحت تأثیر این جریان قرار می گیرد و کافی است احساس بی نیازی بکند و شاگردان و طرفداران حلقه ای به گرد خود داشته باشند احساس نیاز او به دیگران کم می شود. ممکن است در مواردی نتواند نظر دیگران را تحمل کند و از نظر خود کوتاه بیاید تا جمع به نتیجه ای برسد این طبیعت ماجراست. حال اگر کسی جمعی فکر کند به دموکراسی معتقد و آن را تمرین و تجربه کرده باشد و به آن احترام بگذارد موردی است که نمونه های بسیار ندارد. در جامعه ما فرصت این که مردم دموکراسی را تجربه کنند و نسلهایی در

این جریان تربیت بشوند تا تحمل شرایط کار جمعی را داشته باشند پیش نیامده تا بتوانند با هم فکر کنند و تصمیم بگیرند و هر کس به سهم خود قانع باشد تا جمع به نتیجه بهتری برسد ما دچار این مشکل هستیم که با وجود این که در این دنیا زندگی میکنیم تابع جریانهای امروز نیستیم طبیعتاً در خوش نویسی که یک هنر کاملاً فردی است این مشکلات می تواند به صورت مضاعف وجود داشته باشد. اگر اختلاف سلیقه نظر به جنگ و دعواهای فاحش کشیده نمیشود ناشی از تربیتهای خاص فرهنگی است که در ذات خوش نویسی وجود دارد و ما به صورت توفیقی اجباری با فرهنگ عرفان ادب و هنر در رابطه هستیم، بخواهیم یا نخواهیم این فرهنگ در ما نفوذ میکند و حضور بهترین اندیشه ها و سخن ها در خوش نویسی موجب میشود خوش نویس از تربیت نسبتا مناسبی برخوردار گردد نگاه مردم به خوش نویس همواره محترمانه با لباسی از قداست و توقع معلمی و راهنمایی معنوی بوده است. خوش نویسی از لحاظ اجتماعی هنرمندی تک نفر تک اندیش تکرو و تکنویس است و همه چیز در خلوت و بهترین ساعتهای تنهاییاش و تقریبا بدون حضور و دخالت هر عنصر دیگر و نظارت و سفارش – هر چند سفارشی نویسی هم وجود دارد اتفاق میافتد خوش نویسی از نظر اجتماعی ایرانی ترین هنر ایرانی است، نظر شما چیست؟

در بخش قبلی در مورد پیشینه ی خوش نویسی دو هزار ساله ی ایران اشاره ای داشتم هنری با این قدمت و قداست و خلوص می تواند این خصوصیت را داشته باشد. ما مشکلات برخاسته از ضوابط زیاد داشته ایم که نمی توان همه را هم منفی دید مثلا در موسیقی شعر باید تصویب شود و در چاپ ،شعر متن شعر باید از نظر ممیز بگذرد، کتاب، فیلم و تنا تر باید ممیزی بشوند هنرهای تجسمی جز خوش نویسی هم اگر انجمن یا سازمانی که بتواند خوشنویسی را جهانی کند و از طریق ایران مدیریت و هدایت بشود. در نظر گرفته شود تا نگاهها و آثار هنری خوشنویسان و هنرمندان جهانی را جذب و تولید فکر و هنر خوش نویسی بکند. مجله معتبری داشته باشد و دانش خوش نویسی را اشاعه دهد. در این زمینه اعتباری به دست می آوریم که حق فرهنگ و هنر ایران است. مشکلات عدیده ای از لحاظ معیارهای بصری جامعه دارند که باید اخلاقی باشند و … … که خوش نویسی فارغ از همه ی این مشکلات است. بر بجز اینها مواردی که دولت برای نظارت بر این هنر مشکلی ایجاد کند وجود دارد؟ اوایل انقلاب این حالت وجود داشت و جنبه های شعاری بیشتر مد نظر آنها بود بعضی هم علاقه مند بودند انجمن به طور کامل دولتی نبود و حتی سرمشقها از سوی وزارتخانه تعیین شود اما با استقامت و رفتار فرهنگی و به ویژه استاد امیرخانی به عنوان پیر خوش نویسی معاصر موجب حفظ استقلال انجمن شد الآن از جانب دولت هیچ فشاری نیست، با وجود این هیچ حمایتی هم از سوی آنان نمی بینیم که حق خوشنویسی ادا بشود. دو ضرورت خیلی مهم وجود دارد؛ یکی این که خوش نویسی دارای یک دانشکده شود که هر چه دیر شود ضرر آن برای فرهنگ و هنر بیشتر است دوم خوشنویسی ایران باید از نظر مدیریتی و اجرایی جهانی شود که نیاز به مدیریت و سرمایه گذاری مناسب دارد. اگر انجمن یا سازمانی که بتواند خوش نویسی را جهانی کند و از طریق ایران مدیریت و هدایت بشود در نظر گرفته شود تا نگاه ها و آثار هنری خوشنویسان و هنرمندان جهانی را جذب و تولید فکر و هنر خوش نویسی بکند مجله معتبری داشته باشد و دانش خوش نویسی را اشاعه دهد. در این زمینه اعتباری به دست می آوریم که حق فرهنگ و هنر ایران است. ما خواستار تحقق این دو مورد هستیم که حتی خوش نویسی است. به اعتقاد من دولت مدیون است و باید این دین را ادا کند.

دولت برخلاف اصرار بر حفظ سیطره ی خود بر دیگر عرصه های هنری و فرهنگی بعد از ۳۰ سال هنوز نگاهی متولیانه به هنر خوشنویسی ندارد، علت این امر چیست؟

در ارشاد مدیریت برای خوش نویسی وجود ندارد. از طرفی مدیریت های هنری ثابت نیستند

در سینما هم این گونه نیست ولی در اول کار هر وزیری معاون سینمایی اش را انتخاب میکند و سینما زیر سیطره اش باقی میماند. تمام اینها در حیطه های دیگر هم هست ولی دولت اصرار دارد پروانه ی نمایش ساخت فیلم و مجوز کتاب و موسیقی را خودش صادر کند.

میان خوش نویسی و برخی هنرها تفاوتی وجود دارد که اصولاً خوش نویسی از طرف دولت نیاز به سانسور ندارد چون خوش نویسی هم کار خودش را انجام میدهد و هم برخوردی با معیارهای وزارتخانه ندارد ، دولت احساس نمیکند باید کاری برای آن انجام دهد. دولت نگاه دیگری هم به خوشنویسی دارد که تبلور آن را در سفارشی نویسیها میبینیم و به مناسبتهایی به خوشنویسانی سفارش میدهد که به آن کارهای مناسبتی میگویند و هنرمندان نیز انجام میدهند.

این بخش را چگونه ارزیابی میکنید و چه معایب و محاسنی در پی داشته است؟ بزرگترین متولی سفارش نویسی خوشنویسی در ایران طبعاً دولت است؟ خیر، اصلاً این طور نیست بخش خصوصی است که بیشترین سفارشات و خرید آثار خوشنویسی را تأمین می کند. برای چه کارهایی؟ تابلوهای خوش نویسی و ،کتابت برای مجموعه های خصوصی و چاپ به صورت های مختلف مانند دیوان اشعار آلبومها که از سوی بخش خصوصی سفارش داده شده یا خریداری می شده است. سفارشات برای چاپ در دهه ی ۷۰ بیشتر از مواقع دیگر بود.

حجم این سفارشها بیشتر از سفارشهای دولتی بوده؟ البته در سؤالات قبل پاسخ دادم دولت در این زمینه کاری انجام نداده فقط چند سالی در نمایشگاههای قرآن تعداد کمی سفارش داشته که خوشنویسان انجام میداده اند و اگر غیر از آن سفارشی صورت می گرفته مقطعی بوده و برنامه مدونی در کار نبوده است.

خوش نویسی مشغول کار خود است و دولت نسبت به خوشنویسی احساس نیاز نمیکند که بخواهد به هنرمندان خوش نویس سفارشی بدهد، در حالی که هم اکنون سفارشهای خوش نویسی خارج از کشور خیلی بیشتر از داخل کشور شده .است کلکسیونرهای خارج از کشور درک میکنند آثاری که به دست هنرمندان درجه یک خوش نویسی ایران تولید میشود ارزش دارد و آن را خریداری می کنند، اما دولت در این میان سهمی ندارد حتی آن یک درصد از بودجه عمرانی کشور که به نیم درصد تبدیل شد و باید صرف خریداری آثار هنری میشد فقط یک دوره اجرایی شد و آن را هم قطع ،کردند، در حالی که کمترین کمک دولت همین یک درصد برای خرید آثار هنری درجه یک برای وزارتخانه ها و مؤسسات دیگر به صورتهای گوناگون است. همیشه ی تاریخ در هر جای دنیا بهترین آثار هنری حاصل سفارش بوده است اگر آثار خریدار اثر هنری نباشد زندگی یک هنرمند چگونه بگذرد. بهترین هنری سفارش ،پادشاهان امرا مجموعه داران و امثال آنها بوده است. بررسی آثار هنرمندان بزرگ دنیا به ویژه در دوران گذشته این واقعیت را نشان میدهد اما کسانی بودهاند که این جریان را هدایت کرده اند بهترین خوش نویسی های ما حاصل سفارش کتابخانه های سلطنتی پادشاهان امرا یا افراد متمولی که دوست داشته اند قطعه ای قرآنی یا مرقعی داشته باشند و جایی کتیبه ای نوشته شود بوده است. کار درجه یک در هر جای دنیا که باشد گران .است مردم عادی نمیتوانند اثری هنری را که گران است سفارش بدهند یا خریداری کنند. طبعاً این وظیفه را کسانی انجام میدهند که از عهده برآیند اگر این افراد فرهنگی و تاریخی هم فکر ،کنند یک جریان ،هنری فرهنگی و تاریخی ایجاد میشود. روشن است که اگر سفارش دهنده ی خوب نباشد اثر هنری خوب هم تولید نمیشود مگر معدود آثاری که هنرمند برای احساس و دل خود خلق میکند دولت در این زمینه وظیفه دارد یا اثر هنری خوب را سفارش دهد یا خریداری کند.

سفارش دهنده های بخش خصوصی که اوج آن دهه ی ۷۰ بود، چه تأثیری از هنر خوش نویسی گرفتند و چه تأثیری بر آن گذاشتند؟

امکان تولید آثار درجه یک از خوشنویسان معاصر به وجود آمد که در اختیار همه هست و زمینه بررسی مطالعه فراگیری و آموزش برای طالبان این هنر در آن وجود دارد اگر بخواهیم آثاری را به کشورهای دیگری که به خوش نویسی توجه درند عرضه کنیم، میتوانیم از این آثار استفاده کنیم این طبیعی است که اگر آثار هنری بخواهد در اختیار عموم قرار گیرد باید چاپ شود که اگر سفارش چاپ آن وجود نداشته باشد از این نظر هم دستمان خالی خواهد بود. هم اکنون که وضعیت بازار کتاب راکد شده است، دولت باید حمایت کند تا آثار نفیس خوش نویسی و هنرهای دیگری که قابلیت چاپ دارد به صورت مناسب چاپ و در اختیار عموم قرار بگیرد و کسانی که نمیتوانند تابلو را تهیه کنند یا سفارش بدهند، دست کم چاپ شده ی نفیس آن را در اختیار داشته باشد با نوشتن چند دیوان شعر فرهنگ هنرمندی خوشنویسی نقاشی و… تمام نمیشود. این هنر پیوسته آثار بدیع می آفریند و باید به شکلی به جامعه عرضه شود اصل آن باید خریداری و در موزه ها مجموعه های خصوصی یا گالری ها برای علاقه مندان به نمایش در بیاید، چاپ آن هم به صورت آلیوم و کتاب باید در اختیار علاقمندان قرار بگیرد.

چه افرادی از میان جوانها و میان سالان در این سه دهد از هنرجویی به هنرمندی رسیدند چه جریانهایی به وجود آمده و چه امیدی در شما ایجاد کرده است؟ با توجه به این دوره ی ۷۰ ساله بهویژه برای نسلی که ما در آن قرار داریم خوش نویسی تحول یافته و به سمت شکوفایی پیش رفته است و اکنون ما در بطن دوران شکفتگی خوش نویسی قرار داریم این جریان حتماً ادامه خواهد داشت چون عدی زیادی به هنر خوش نویسی توچه نموده و استعداد و خلاقیتشان را صرف این جریان هنری کرده اند در ۳۰ سال اخیر نسل جدیدی از خوشنویسی شکل گرفته که حاصل آن از استادان پس از انقلاب هستند که در خطوط مختلف و پیش از همه در خط نستعلیق حضور دارند از سال گذشته که شورای ارزشیابی پس از مدتها توقف به طور جدی کارش را دوباره در انجمن شروع کرد ما توانسته ایم نسل جدید خوشنویسی را که به مرحله اسنادی رسیده اند معرفی کنیم و اعطای مقام استادی از سال گذشته شروع شده و تعداد آنها نسبت به گذشته بیشتر است زیرا عده ی زیادی در سراسر کشور به صورت جدی در ۳۰-۲۰ سال اخیر به خوشنویسی پرداخته و به ثمر رسیده اند. تعداد قابل توجه هنرمندان به عرصه رسیده نوید دوره ی درخشانی از هنر خوشنویسی را می دهد.

شما جزء استادان کدام سال هستید؟

سال ۱۳۷۸ در سال ۱۳۵۸ مرحوم استاد عبدالله فرادی، استاد محمد سلحشور، استاد عباس ،آخرین مرحوم استاد سیف الله بزدانی استاد فتحعلی واشقانی مرحوم استاد عباس منظوری استاد جهانگیر نظام العلما و استاد سعید شمس انصاری همه در نستعلیق استادی گرفتند. دوره بعد سال ۱۳۶۸ بود و استاد علی را هجیری در نستعلیق و استاد یدالله کابلی در خط شکسته به استادی رسیدند.

من و استاد جواد بختیاری مطرح بودیم که رأی اکثریت را هم آوردیم ولی به دلیل این که میخواستیم رأی مطلق را داشته باشیم ترجیح دادیم صرف نظر کنیم اما شورای ارزشیابی هنری انجمن تا ۱۰ سال بعد تشکیل نشد و این قضیه عقب افتاد بالاخره در سال ۱۳۷۸ که شورای ارزشیابی شد و ابتدا سه نفر را به عنوان استاد معرفی نمود . بنده و استاد بختیاری و استاد شیرازی بودیم چند ماه بعد در همان سال صورت جلسه ی دیگری از سوی شورای ارزشیابی صادر و اسامی ۸ نفر به عنوان استاد اعلام شد: بنده استاد جواد بختیاری، استاد علی شیرازی استاد صداقت جباری در نستعلیق و استاد محمد حسین عطارچیان استاد محمد حیدری استاد مجتبی ملک زاده و محمد حسین عطارچیان و استاد عبدالصمد صمدی و استاد محمد حسینی موحد دردر شکسته نسخ و ثلث. در این سه دهد علت گرایش به نستعلیق چه بوده است؟ نستعلیق خط ملی و رسمی ایرانیان است و در چند جمله نحوه ی شکل گیری آن چنین بود پس از حمله ی اعراب به ایران و سیطره ی زبان عربی هنرمندان خوش نویس ایرانی مهم عمده ای در پیدایش و تکامل خط کوفی و پس از آن خطوط ششگانه به دست این مقله فارسی داشتند از قرن پنجم که زبان فارسی به تکامل نسبی رسید خوش نویسان ایرانی خط تعلیق را ابداع کردند و پس دوره ای که شعر فارسی در قالب غزل کامل شد به تدریج و در قرن هفتم و هشتم خط تستعلیق برای زبان فارسی طراحی و آفریده شد و در قرن نهم تا یازدهم به اوج کمال خود رسید بیشتر کشورهایی که اعراب بر آنها مسلط شدند تبدیل به کشورهای عربی شدند حتی در شمال آفریقا که از نژاد سامی نیستند اکنون کشورهای عرب به شمار می آیند. درست است که ایرانی ها سال ها تحت فشار این جریان بودند اما به دلیل فرهنگ غنی ای که داشتند ایرانی بودن و زبان خود را حفظ کردند و با خلق خط تعلیق و نستعلیق آن را تداوم بخشیدند خلاقیت هنرمندان خوش نویس ایرانی پس از نستعلیق ادامه یافت و خط شکسته ابداع شد و تاکنون در کنار نستعلیق به عنوان خط کاملا ایرانی حضور چشم نواز دارد.

نستعلیق کاربردهای متنوع و بیشتری داشت و به عنوان خط فارسی و ایرانی پابرجا ماند و این نیاز و خواست جامعه بود که نستعلیق خط اول باشد چون کاربردی تر است و از نظر زیبایی هم در اوج چنان که عروس خطوط اسلامی لقب گرفته است البته در انجمن خوشنویسان به دلیل این که خط نستعلیق خط اول است گاهی شکسته نویسان گله میکنند ولی این اتفاق به صورت طبیعی افتاده و در این موضوع کاربردی بودن ملاک است نه برتری هنری آخرین شکسته نویس دوره ی گذشته مرحوم سید علی اکبر گلستانه هم دوره ی عمادالکتاب بود و بعد از او دیگر شکسته نویسی وجود نداشت و کاملاً به محاق رفت. البته شکسته نویسی در سطح پایین ادامه داشت اما کسانی چون استاد کابلی، استاد عطارچیان و استاد غلامرضا مشعشعی از دهه ی ۵۰ به طور جدی به شکسته نویسی پرداخته و آن را احیا کردند در حالی که خط نستعلیق پس از عمادالکتاب ادامه یافت و توسط استادان نسل اول معاصر به دوره ی کنونی منتقل شد و هنوز هم بیشتر خوشنویسان به نستعلیق نویسی می پردازند. پس رونق خط نستعلیق و به تبع آن شکسته نستعلیق محصول این سه دهه است؟ همان گونه که گفتم زمینه های آن از حدود ۷۰ سال پیش به وجود آمده و شکل ،گرفته شروع ثمردهی و شکوفایی آن از دهه ی ۴۰ و ۵۰ است و برای استادان پیش کسوتی که هنوز هم مشغول هنرآفرینی هستند دهه ی ۵۰ دوران درخشانی محسوب میشود. مثلاً استاد امیرخانی در سال ۱۳۵۲ و استاد خروش در سال ۱۳۵۶ به درجه استادی نایل شده اند که نشان دهنده ی این است که باز آفرینی نستعلیق برای نسل جدید از دهه ی ۵۰ آغاز شده من از دهه ی ۳۰ به این هنر علاقه مند شدم منتها در آن زمان کودک بودم منابعی در اختیارم نبود و انجمن در اهواز شعبه نداشت به همین دلیل از سال ۱۳۵۵ به صورت کلاسیک این هنر را آغاز کردم در حالی که ۱۰ سال بود به صورتهای مختلف خوش نویسی میکردم فعالیت نسل معاصر ریشه های تقریباً ۵۰ ساله دارد. در این ۳۰ سال به ویژه در ۲۰-۱۵ سال گذشته که ارتباطها جهانی شده دنیا خریدار آثار درجه یک خط به خصوص نستعلیق و نقاشی خط ماست و ۱۵-۱۰ سال اخیر اوج شکوفایی دوران معاصر محسوب می شود. کنید. راجع به خوش نویسی کامپیوتری و دیجیتال هم صحبت جامعه امروز کامپیوتریزه شده و هر لحظه شاهد ظهور پدیده های جدید هستیم؛ انسانها برای افکار و آثار خود فرصت تبلیغ گفتن نوشتن و نمایش دادن به صورتهای گوناگون دارند در جامعه ما شبکه های تلویزیونی مجلات روزنامه ها کتابها، تبلیغات و عناصر نوشتاری را هم نیاز دارد و این که تمام اینها به دست خوش نویسان نوشته نیست در گذشته نوشتن بعضی کتاب ها، روی جلد کتاب ها شود. میسر پوسترهای تبلیغاتی سر در مغازه ها ادارات حتی بعضی اوقات نوشته های روی اسکناس از کیفیت مطلوب بر خوردار نبود. امروز با توجه به کثرت تقاضا برای نمودهای تبلیغاتی چه به صورت هنری، نیمه هنری یا بازاری برآوردن این همه به دست خوش نویسان با کیفیت مطلوب امکان پذیر انیست. شما نه تنها با این پدیده مخالف نیستید، بلکه اعتقاد دارید باید یک سری استانداردهای عمومی هم رعایت شود، زیرا غلط ها و حرکت های اضافی بسیاری در بازار تجاری خوش نویسی می بینیم که اگر کامپیوتری شود قالب استانداردی پیدا می کند. خوش نویسان متوسط میتوانند به عنوان کاربر از خوش نویسی های استاندارد و نرم افزارهای مناسب خوش نویسی استفاده کنند تا نیازهای روزمره به خوبی پاسخ داده شود طرح و قرمهای گرافیکی که فقط از طریق رایانه امکان پذیر است و دست امکان انجام آن را ندارد بسیار مورد نباز است از طریق برنامه هایی نرم افزاری و فتوشاپ میتوان تابلوهایی خلق کرد که یک هنرمند برای آفرینش آن مدت ها باید کار کند. کار بازاری و آثار هنری که هر کدام جایگاه خود را دارد و هیچ تابلوی ماشینی جایگاه هنری پیدا نمیکند و نمیتوان آن را ارزیابی هنری کرد. از حدود ۱۵ سال پیش در این مورد اقدام شد و ما نرم افزار چلیپا را در نستعلیق عرضه کردیم که بیش از هر نرم افزار دیگر استفاده میشود و برای این نوع کارها استانداردی به وجود آورده است. البته نرم افزارهای دیگری هم وجود دارد که برای استفاده روزمره و به کار بردن خطوط استاندارد کمک بسیاری کرده انده از طرف دیگر ارزش کار هنری هم حفظ شده بلکه ارتقا پیدا کرده به نحوی که حتی خوش نویسان گمنام هم میتوانند آثار خود را عرضه و به فروش برسانند و به این ترتیب خوش نویس د هر دو وجه مسیر خود را یافته است. مطلب نا گفته ای باقی نمانده؟

بررسی تحول خوش نویسی در این ۵۰ ۷۰ یا ۳۰ سال اخیر بسیار گسترده است نسل امروز که از با تجربه ها و جوانها تشکیل شده و و یک گروه ۵۰ تا ۱۰۰ نفری هستند در خوش نویسی حرفی برای گفتن دارند.

غیر از استادان پیش کسوتی که هر کدام در خوشنویسی یک رکن محسوب میشوند. شاید نیاز باشد که هر فرد به تنهایی بررسی شود و مجموعه اینها با هم و طیفها و سلیقه های مختلف خوش نویسی باید مورد مطالعه قرار گیرد. این کار از سوی کسانی که فرصت و امکان آن را دارند در همان نشریه ای که عنوان کردم میتواند صورت گیرد و تا مدتها به این گونه مسایل بپردازد و اینها غیر از تمام گذشتهای است که به آن به صورت اصولی پرداخته نشده و میتواند دهها و صدها کتاب شود. دوره ی معاصر که ماحصل همه ی تاریخ به ویژه ۷۰ سال گذشته است باید به دقت بررسی شود به ویژه از این منظور که راه آینده خود را بشناسیم و بدانیم به چه سمی باید برویم کشورهای دیگر در دنیای خوش نویسی چه مسیری را طی میکنند چه دستاوردهایی دارند برای خودشان چه برنامه ای ترسیم کرده اند برای خوش نویسی چه فکری دارند. ما با وضعیتی که داشتیم وضعیتی که داریم و موقعیتی که آنها دارند چگونه برنامه آینده خود را با شناخت مناسب نسبت به ” گذشته حال ترسیم کنیم. چرا خوش نویسی نشریه ندارد؟ به دلیل تمام مطالبی که عرض کردم. حرکتی را در این زمینه آغاز کرده اید؟

جامعه از حوزه های مختلف تشکیل شده، شاید اگر این مصاحبه توسط یک خوش نویس صورت میگرفت میتوانست بیشتر با من بحث تعامل داشته باشد و مرا به کنکاش وادار کند و بحث برآیند بیشتری داشته باشد. خونی نویسی هنر انرژی بری است و به خوش نویس مجال این که هم به خوش نویسی و هم حواشی آن بپردازد. نمی دهد. حتی بعضی نمی توانند به علم خوش نویسی هم بپردازند. من به زمینه آموزش و تحقیق علاقه مند بودم و کارهایی هم انجام داده ام اما به دلیل این که وقت بسیاری صرف خوش نویسی میشود بسیاری از پروژه های تحقیقی و آموزشی من معطل مانده است بنابراین کار روزنامه ، مجله یا فصل نامه خوش نویسی را چون با یک هنر خاص روبه روست نمیتوان با خبر و روزنامه قیاس کرد و باید افراد آن متخصص باشند و به مصالح خاص و طبیعتاً مدیریت و بودجه مناسب نیازمند است. این امر تا الآن را از عهده خوش نویسان فعلی با وضعیت و شرایط کنونی انجمن خارج بوده است. از ۲۵ سال پیش و اوایل انقلاب که انجمن شورایی شد نیاز به خبرنامه فصل نامه و مجله پیوسته از طرف انجمن ابراز میشد ولی عملاً این کار مقدور نبود زیرا تمام صاحب نظران و استادان خوشنویسی نظر داشته اند اما وقتی برای انجام آن نداشته اند. گاهی اتفاقاتی هم صورت می گرفته مثلا چند شماره فصل نامه چلیپا چاپ شد که بسیار هم خوب بود اما ادامه پیدا نکرد این نیاز کاملاً احساس می شود اما هنوز شرایط مهیا نیست.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *